مرتضي سرهنگي در مراسم رونمايي از مستند «مادرجبههها» عنوان کرد:
ظرفيت بالايي براي کار در زمينه دفاع مقدس داريم / زنان، بهترين راويان و نويسندگان ادبيات جنگ
مراسم رونمايي از مستند «مادرجبههها» تازه ترين محصول سازمان سينمايي حوزه هنري عصر ديروز (يکشنبه 7مهرماه) با حضور مرتضي سرهنگي در سالن اوستا برگزار شد.
در ابتداي اين برنامه شهرام ميراب اقدم کارگردان «مادرجبههها» با اشاره به اينکه اين مستند در دهه هشتاد تصويربرداري شده است، گفت: در آن زمان که ما براي ثبت خاطرات بانو زهرا محمودي مراجعه کرديم حال جسمي خوبي نداشت و ما از هرچند ملاقات براي مراعات حال ايشان يکبار موفق به ضبط ميشديم که گمان ميکنم اين تصاوير آخرين تصاوير از زندگي ايشان است. ميراب اقدم در خصوص چگونگي پيدا کردن سوژه گفت: آن زمان با تحقيقاتي که داشتيم و کمکي هم که حوزه هنري به ما کرد با خانم محمودي آشنا شديم. اين مستند ساز در خصوص اينکه چرا بعد از يک دهه فيلم به خروجي رسيده است افزود: ما آن زمان که فقط به ضبط فکر مي کرديم و حفظ چنين خاطراتي برايمان مهم بود و مشکل ديگري هم که داشتيم پيدا نشدن تهيه کننده براي ادامه مراحل فيلم بود. همچنين، محمد علي صمدي در خصوص حضور زنان در دوران جنگ تحميلي گفت: حضور زنان در دفاع مقدس به دو مقطع تقسيم ميشود. مقطع اول که کوتاه بود، به ابتداي جنگ برميگردد؛ از زمان اعلام جنگ تا زماني که مردان توانستند در برابر اين تجاوز نابهنگام به خودشان بيايند و مناطق جنگي رو دست بگيرند و به حالت نظامي دربياوردند. مقطع دوم هم که تا پايان جنگ ادامه داشت. صمدي افزود: به نظر بنده پرداختي که از زنان در دفاع مقدس شده، بيشتر الهاميست از تک فرمهاي مستند و عکسهاي دوران جنگ به جامانده است. در حوزه ادبيات هم چندين کتاب در اين زمينه نوشته و به چاپ رسيد. در ادامه اين مراسم، مرتضي سرهنگي گفت: ذات جنگ و کارهاي دفاعي مردانه است و زنان پشتوانه مردان هستند. وقتي جنگها طولاني ميشود مقاومت مردان در خط مقدم مستلزم استقامت زنان در پشت خط است و زنان ما ايستادند تا ما از اين هيولا و آتيشي که که جهان براي ما روشن کرده بود سربلند بيرون بياييم. سرهنگي افزود: جنگهاي دفاعي همانطور که فرماندهان و سربازان خود را پيدا مي کنند، نويسندگان و فيلمسازان خود را نيز پيدا ميکنند. اين ذات جنگهاي دفاعي است. ما يک حضور تعيين کننده از زنان در جنگ داريم که درحال حاضر کم و بيش به آن پرداخته ميشود. اساسا صداي جنگ با خاطرات زنان بلندتر شنيده ميشود. در ادبيات جنگ بر خلاف باور بعضيها، خاطرات يک دختر 17 ساله شناخته شده ترين کتاب جنگ ما ميشود. «دا» مانند خط پهني خاطرات را پهن ميکند و در اين حوزه مبدا ميشود. وي در پاسخ به سوال محمد علي صمدي با اين مضمون که آيا بعد از 40 سال حق حضور زنان در جنگ در حوزه ادبيات و هنر ادا شده است يا نه؟ گفت: حوزه هنري سالهاست که در اين زمينه کار ميکند و تشخيص داده که اين ادبيات يه ادبيات جديديه در کشور ما و در کشورهاي ديگر هم همينطور است. بعضي کشورها به ادبيات جنگ، ادبيات ناگزير ميگويند، يعني اگر جنگ نبود اين ادبيات هم نبود. ادبيات جنگ براي سينما، مستند، نمايش و حتي براي موسيقي پشتوانهاي است. فکر ميکنم کاري که در اين زمينه انجام داديم به اندازه خودمان است نه به اندازه جنگ. در مورد جنگ هنوز خيلي کار هست که بايد انجام شود که عمر ما کفاف اين کار را نميدهد. مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري، در ادامه اين مطلب افزود: در ادبيات جنگ، خانمها بقدري پررنگ حضور دارند که آقايان رو هم پشت سر گذاشتهاند. بهترين روايها و نويسندگان ما در اين ادبيات خانمها هستند. کار درباره جنگ براي خانمها سخت است زيرا جنگ تجربي است و خانمها تجربهاي که يه مرد در جبهه داشته را ندارند. اما به لحاظ احساست، تکنينک و فني در اين زمينه بسيار قوي عمل کردند. ما داريم نويسندگان زني که در اين حوزه نوشتهاند در صورتي که بعد از جنگ بدنيا آمدهاند. سرهنگي ادامه داد: جنگي تحميلي، جنگ جهاني سوم در يک جغرافياي محدود بود. در نفرات، ما نسبت به عراق برتري سه برابري داشتيم اما وقتي جنگ شروع شد 3 ميليون نيروي مصري به عراق تزريق شد. در دوران جنگ ما اسير از 15 کشور داشتيم که بيشترين آمار براي کشور مصر بود. عراق به اندازه قوزک پاي ايران هم نيست اما در زمان جنگ از سوي عربستان صعوديحمايت ميشد. وي افزود: درجنگي اگر زنها پشت مردان نباشند آن کشور در جنگ موفق نخواهد بود. ما ظرفيت بالايي براي کار در زمينه جنگ داريم. پايان عمر ما پايان کار در اين است و کار در زمينه همچنان ادامه دارد. سرهنگي در جواب اين سوال که با توجه به نزديکي که بين مردم ايران و عراق به دليل مسائل مذهبي پيش آمده، آيا زنان عراقي هم ميتوانند سوژهاي براي خلق اثر در زمينه جنگ باشند؟ و يا کاري هم در اين زمينه شده است يا خير؟ گفت: جنگ پيش از اينکه به ما تحميل شود به عراقيها تحميل شد. براي صدام فرقي نميکرد که ايراني کشته ميشود يا عراقي، براي دنيا هم فرقي نميکرد. براي همين خيلي از فرماندهان ما اصرار به گرفتن اسير داشتند. اسيرهايي که ما گرفتيم تربيت شدند و الان دارند عراق را اداره مي کنند. ما حدود 60 هزار اسير را با بهترين شرايط نگهداري کرديم که برخي از آنها بعثي بودند. زمان مبادله اسرا، حدود 10 هزار نفر از اين اسرا به خاطر محبتي که از ايرانيها ديده بودند به عراق برنگشتند. نويسنده کتاب «پا به پاي باران» خبر داد: دو سال است که در حال گردآوري خاطرات افسراني هستيم که نگهبان اسرا عراقي بودند و امسال يک کتاب که شامل50 خاطره از اين افسران است منتشر ميشود. در پايان مرتضي سرهنگي از شهرام ميراب اقدم براي ساخت اين مستند تشکر کرد و در اين خصوص گفت: «مادر جبههها» مادران ايراني را به تصوير کشيدند که نشان داد صدام از مادران ايراني شکست خورد نه از توپ و تانک ما. لازم به ذکر است، اين برنامه نهمين جلسه «فيلمنامه فيلم» از سلسله نشستهاي «سينماپاتوق» حوزه هنري بود. انتهای پیام /